محل تبلیغات شما

سخنان آقای فهیمی تبار در بزرگداشت پدر آقای دکتر ضیایی سلام علیکم بسم الله الحمن الرحیم از حضار گرامی تقاضا دارم که هروقت خسته شدند تشریف ببرند فقط خواهش من این است که روی این نکته فکر کنند که چرا باید تعداد زیادی افراد ،نه نیاز مند بلکه شهروندان متقاضی خدمت کسی را که ندیده اند باید در مراسمش شرکت کنند .بسیاری از کسانی که از خدمات جناب آقای دکتر ضیایی برخوردار بودند اصلا" پدر ایشان را ندیدند وبسیاری هم مثل من شاید کل برخورد ما در چند سال گذشته به دو ساعت نرسیده باشد ولی باید روی این فکر کرد که چه ندایی از درون آدم ها برمی جوشد وافراد را به فکر وامی دارد که جلسات معنا داری مثل جلسه امروز برگزار شود باید فکر کرد .برای چندمین بارعرض تسلیت دارم حضور خانواده ی معظم ومعزز ونیکوکارجناب آقای ضیایی بویژه برادر ارجمندم جناب دکتر سید علی آقا وخیر مقدم دارم و از همه گرامیان حاضر در جلسه پوزش می طلبم .در این چند روز گذشته با خود فکر کردم که در این چند دقیقه چه موضوعی را باید به گفتگو بگذاریم ؟با هم فکر کنیم به هم بگوییم وبشنویم !! به این نتیجه رسیدم که صورت کلی ومختصر در حد صبر وحوصله جلسه وبضاعت موضوعات خودم در ارتباط با حسرت مطالبی را تقدیم کنم . از اینکه جلسه رسمی نیست خیلی خوشحال هستم ،نه باید مصنوعی صحبت کنم ونه شما تصنعی گوش بدهید .گفتگو می کنیم ، ،روی کلمه حسرت به صورت خیلی مختصر فکر می کنیم.به صورت خیلی مختصر ،حسرت واژه فارسی نیست ،عربی است .به معنای حالت روانی است که در ناکامی به انسان دست می دهد . حسرت حاصل جمع دوتاعنصر است .یکی عنصر غم ویکی عنصر پشیمانی . هروقت که غم وپشیمانی دست به دست هم بدهد ، انسان در وضعیتی قرار می گیرد که به آن وضعیت حسرت می گویند .اینکه در کتاب های لغت عربی آمده همین است ،غیر این نیست .1-غم 2-پشیمانی جمع شود حسرت و اندوه ایجاد می شود . یک اتفاقاتی درون روان ما می گذرد رخ می دهد که ما را به حسرت فرو می برد آن اتفاقات را بازش می کنم ، ببینید ، وقتی سود وسرمایه ی خود را ارزیابی می کنیم 1- اگر سود ما از سرمایه مان کمتر باشد حسرت ایجاد می شود .2- اگر سود ما برابر با سرمایه باشد، حسرت ایجاد می شود3- اگر دچار سوخت سرمایه هم شده باشیم دچار حسرت می شویم .پس حسرت زمانی است که آگاه می شویم ،به اینکه سود کمی نسبت به سرمایه ای که برای تجارت عرضه کردیم نصیب ما شده است .سود کم به اضافه برابری سود وسرمایه وبعد سوخت سرمایه .بطور مثال : مقداری را وارد بازار کار کنیم .کی دچار حسرت می شویم ،وقتی نگاه به گذشته می کنیم .نگاه به گذشته یعنی مطالعه تاریخ خویشتن .هروقت نگاه به تاریخ خود می کنیم آنجا آغاز حسرت است .آیا می شود نسبت به تاریخ غافل بود؟ می شود انسان خودش را به تغافل بزندبه تاریخ نگاه می کنیم سرمایه ای که وارد کردیم ،60 سال ، 60 سال 360 روز وحاصل 24 ساعت و. داده ایم ویک ماشین گرفته ایم . یک خانه گرفتیم .یک میز گرفته ایم .یک عنوان گرفتیم .آیا سرمایه ای که دراین تجارت دنیا در میان گذاشته ایم ، در برابر سودی که بدست آوردیم ،معقول بود، می ارزد ؟ بنابراین عاقل همیشه در غم فرو می رود وجاهل همیشه شاد است .از این منظر ،همیشه شاد است .عقل درد ایجاد می کند .حسرت درد آگاهانه است بنابراین از رحمت های الهی است .از نعمت های خدایی است وحسرت درون خود را پاس بداریم .نگاهی به گذشته ، سرمایه ی داده شده ، سود برداشت شده ، حسرت ، سرمایه بزرگ الهی است .امّا این حسرت اولا" موقت وزود گذر است ودوم قابل جبران است .از این نظر فرصت است وسوم فراموش شدنی است وچهارم قابل غفلت است .یک راهی که بشر انتخاب کرده از این دادگاه وجدان فرار کند یعنی حسرت ،مواد مخدر است .شادیهای کاذب وزود گذر است .برای فرار از ناکامیها ، برای فرار از حسرت ، آدمها می توانند خودشون را به غفلت وتغافل بیاندازند .چون راه چاره ای نمی یابند .سرمایه رفته ،یادمان باشد .حسرت کیفر دادگاه درونی انسان است .یعنی فطرت بعد از اینکه سرمایه را سوزاندیم ،مارا محاکمه می کند .با آگاهی دادخواست می دهد .محاکمه می کند ودر جا محکوم می کند ظرف 3 ثانیه محکوم شدی .جرمت رنج است .جرمت یا کیفر جرمت .جرمی است که از سرمایه استفاده نکردی .رنج گرفتاری است ویادمان هست ومی دانیم چون تجربه کردیم .خوب آگاه هستیم که هروفت رنج درونی برای ماایجاد بشود هیچ گل وبلبلی نمی تواند برای ما شادی بیاورد . انسان تب دار که مزه ی غذا های خوب ولذیذ را درک نمی کند شما که سفره بیاندازید از این عالم تا آن طرف عالم، رنگین ترین غذا ها ،با مزه ترین غذا ها پیش رویش بگذارید ،از درون افسرده است .بنابراین کسی که دچار حسرت اخروی می شود ،به بهشت هم برود ، رنج خواهد کشید وهم رنج خواهد برد .چون درون درحال سوختن است .یک وقت آتش از بیرون است مرهم می گذاری ،پانسمان می کنی .ولی وقتی آتش از درون باشد التی تطلع علی الافئده » 6 همزه) همان آتشی که از قلب شعله می کشد) برای اینکه در دنیا قلب را آتش زدی ،باید قلب آتش بگیرد ،قلب را سوزاندی چون قلب را سوزانده ای باید قلب بسوزد .وقتی از درون شعله ور شدی ، مرحم ، پانسمان بکار نمی آید که حسرت این دنیا که حاصل درد آگاهانه است که یک فرصت الهی است .که یک کیفر در برابر جرو سوزاندن سرمایه است وموقت است فراموش نشدنی است عامل غفلت وکوتاه مدت وجبران پذیر است .شما چرتکه می اندازید ، سرمایه ای سوخت رفته بعد هم جبران می کنید .،بنابراین آگاه می شوید به این دلیل موفق می شوید.امّا در آخرت ، حسرت ، حسرت پایانی است ، جبران ناپذیر است ، ناپایدار نیست ، پایدارومانا است .جاودان است .به این دلیل گفته اند یکی از عذاب های آخرت عذاب های روحی است .همه کسانیکه روی معاد بحث کرده اند ، این را مطرح کرده اند .یعنی اگر یک انسان سوزانده ی سرمایه ، در میان همه خلایقی که در بهشت جاودانه دارندزندگی می کنند واز نعمت برخوردارند قرار بگیرند همچنان دررنج است .چونبا محیط سنخیت ندارد ،در محیطی که در آن زندگی می کند .فرزندی که ناقص متولد شده ، بویایی ندارد ،شنوایی ندارد ، بینایی ندارد .در بهترین باغهای دنیا هم قرار بگیرد نه بوی گل را استشمام می کند نه طعم میوه را می تواند بچشد .چه لذتی می برد؟ شاید از نظر کالبدمثل همه انسانها است . حالا اگر به ما بگویند یک کسی توی این شهر حاضر است آینده شما را بدون چشم داشت پیش بینی می کند .چقدر مراجعه دارد؟ خیلی . همه دوست داریم از آینده خود با خبر شویم .مزد هم نمی گیرد ، یک کسی پیدا شده آینده شما را پیش بینی می کند به شما می گوید چه اتفاقاتی وچه منزل گاه هایی باید شما در آینده طی کنید وببینید ، سراسیمه به سویش می رویم .چند می گیرد ؟ هیچ نمی گیرد لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ ۗ » ( 23 شوری)من چیزی از شما نمی خواهم فقط یک چیزی به شما می گویم .آیه 39 سوره مریم شما حسرت را در دنیا می شناسید ،میفهمید آن را ، نمی بینی که بعضی از مواقع با بهترین لباس و در بهترین مکان نشسته اید ودلتان جای دیگر است .هیچ شادی ، در وجودت نفوذ نمی کند ،پس تو حسرت را فهمیدی ،حسرت از دست دادن سرمایه درک کرده ای .هر چندبا مواد مخدر ،اعمم از افیونی یا غیر افیونی ، خود را به تغافل زده ای .امّا خوب می دانی ومی فهمی حسرت چیست ؟دراین دنیا یک کسی پیدا می شود ، اعلام می کند من بدون چشم داشت تمام آینده شما را پیش روی شما می گذارم شما تصمیم می گیرید ،مسیر شما را مشخص می کنم از زوایای آینده شما واز جزئیاتش باخبر می کنم .هیچ چیزی از شما نمی خواهم .شما با سر به سراغش نمی روید؟ پیامبر اسلام همین است .خدا می گوید .پیامبر دیده بانی است که بر برج علم نشسته ،آنچه را که می بیند اعلام می کند ، اسم آن می شود انذار ، بر قلّه دانایی نشسته به ما اطلاع می دهد .این طرف کوه غرق در خطر است .آتشها افروخته اند .کپسول همراه داشته باشید .لباس نسوز با خود بیاورید وقبول ندارید یک بحث دیگر است مشکل نیست .عقل اقتضا می کند که ما پیرو عقل باشیم نه!! عقل می گوید ما دنبال دانایان باشیم .نه ، دانایان مسئولیت دارند به جامعه هشدار بدهند نه!! او بر قلّه علم نشسته واوبر قلّه دانایی است .او بر برج هستی نشسته است ومی بیند آنچه که برای ما نا دیدنی است وخدا به او می گوید .چون بر برج دانایی نشسته ای وَأَنذِرهُم يَومَ الحَسرَةِ»(39 مریم) به این مردم بگو آنچه را که این طرف می بینی یا به تو می گویم .به آنها هشدار بده از روزیکه حسرت ،آنها را در رنج خواهد افکند ،حسرت ناتمام ، حسرت جاودانه ،حسرت بی پایان ، حسرت جبران نا پذیر وَأَنذِرهُم يَومَ الحَسرَةِ» کی ؟چقدر قشنگ است قرآن إِذ قُضِيَ الأَمرُ»آنگاه که حساب رسی به پایان خواهد رسید ،آنگاه که دفتر اعمال در پیش روی تو گشوده خواهد شد به آنها بگو يَومَ الحَسرَةِ»روز حسرت ،نه از صبح گاهان تا شامگاه ، روز ، یوم ، یوم به معنی دوره است ، روزگاری سراسر خطرو اندوه، افسوس واضطراب ، وجودتان را خواهد گرفت چون سرمایه را سوزاندید وعمر وَهُم في غَفلَةٍ» الان آمپول بی هوشی به آنها تزریق شد به آنها بگو هوش باشید خود را ،با خواب وخوراک ، شهوت ، شهرت ، رسم واسم وبزم سرگرم نکنید ،بی هوش نکنید این ها آمپول بی هوشی است قرآن می گوید : وَهُم في غَفلَةٍ» حیف اینها در غفلت هستند . النَّاسِ نِیَامٌ »مردم همه در خوب هستند وقتی مردند بیدار می شوند خوش بود آن سالی که آن مثالی که استاد بزرگوار زد ما از آن مثال استفاده کردیم .این مثال استاد بزرگوار عزیز ما وقتی کسی که می خواهد به اتاق جراحی ( اتاق عمل) برود فریاد می زند ،درد ،درد وناله می کند ،تا آمپول بیهوشی توی رگش تزریق می کنند .حالا همه کارد ها وچاقو های عالم را توی شکمش بکشید آرام خوابیده وهیچ احساس درد نمی کند .ولی همین که آثار هوشیاری برگشت فریاد می زند وجای زخم ها می سوزد .می گفت: بیهوشان عالم آن قدر به خودتان خنجر نزنید!!آنقدر خودتان را مجروح نکنید ، بس است .این که بعد می توانی تحمل کنید بعد از اینکه به هوش آمدی ،خودتان مجروح کنید بزنید ضربه بزنید تکه تکه کنید خودتان را آن مقداری که تحمل دارید .وقتی از اتاق عمل دنیابیرون آمدید آن مقدار که تحمل دارید برای خودتان رنج بخرید .رنج ایجاد کنید رنج می کشید .شادی ایجاد کنید شادی برداشت خواهید کرد . به این دلیل گفته اند: روز مرگ ،روز شاد ترین لحظه است ،برای اینکه روز برداشت است ،دوران کشت تمام شد چون آغاز برداشت است ، روز گرفتن چک است .چک بسیار گران بها ،که شبانروز به دنبالش بودی .روز مرگ ،روز نقد شدن چک است . ببین چه چکی برای خودت می کشی وَأَنذِرهُم يَومَ الحَسرَةِ» به آنها بگو مبادا دچار آن روزگار حسرت بشوید .حرف از آتش نیست فرض بر این است که اگر در بهشت هم قرار بگیرید رنج خواهید برد ،به آنها هشدار بده . به عنوان دانا ترین انسان ،نه در کره ی زمین ، در هستی ، إِذ قُضِيَ الأَمرُ»آن زمان تمام است وَهُم في غَفلَةٍ» لهم لا یومنون اما به شما می گوییم ای رسول ما اینها چنین روزی باور نمی کنند،در حالیکه هرروزشان با حسرت طی می شود .هرروز را با غم از دست دادن ها ست .شاید این حرفها راست باشد ،اگر 5 درصد راست باشد ،باید کاری کرد .شاید راست باشد ،چون من نرفته ام .این سخن وحی است .گفته من خلق تان کردم اینجوری هم رقم زدم به آنها که رنج ایجاد می کنند باید گفت ، جمع ما جمع پر معنایی است امروز به پاس قدر دانی از زحمات دکتر علی ضیایی عزیز ، اگر درختی بنام سید مهدی که خیلی شناخت نداریم از جزئیات ، دکتر کاشان نبوده وهر چند سابقه فرهنگی در این شهر دارد .از این درخت طیب وطاهر شناخت اجمالی داریم .امّا از طریق میوه اش شناخت تفصیلی است .خیلی فکر کردم که هم میالغه نکنم ،هم تعریف کنم.به حکم وجدان وفطرت وبه حکم خدا وعقل .گفتم که مثلا" چی بگویم برای آقای دکتر ضیایی ، که بیشتر از ده سال است از ایشان خاطره دارم ،که چابلوسی نباشد ،تملق نباشد .چه چیزی باید بگویم فکر کذردم وبا یک نفر در میان گذاشتم ،گفت همین است .گفتم من این طوری فهمیدم که میوه باغ جناب آقای سید مهدی ضیایی را که ، بچه های خوب میوه های خوب که آقای سید علی را بیشتر می شناسیم .من یادم نمی آید ،اگر در جلسه بوده واز ایشان تقاضایی شده باشد ونه بگوید در حد توان نه» نشنیده ام . نه نشنیدم اگر باور داشتم به کاری نه نگفت .نمی گویم پیامبر بوده ،امّا می خواهم بگویم ، پیامبر الگو بوده در این زمینه ،از زبان پیامبر هیچ کس لا نشنید ه است ( لا ویا نه ) نگفتند .نشنیده ایم که بگویند،باشد برای بعد ،فعلا" شرایطم جور نیست ، نه نیستم ، از این حرفها با من نزنید ، وضع خیلی خراب است ، عمل غیر اسن نشان می دهد که می گویی وضع خیلی خراب است .نوع هزینه کرد تو در زندگی خصوصی واجتماعی تو این را نشان نمی دهد که وضع خیلی خراب باشد اشکالی ندارد . اوضاع بسیار وخیم است ، برای کی وخیم است ؟ بگو من فعلا" کمک نمی کنم ،نگو اوضاع وخیم است که دوتا گناه کنی .یکی دروغ وگناه دیگر سوخته کنی وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ » (10 ضحی)نعمت پروردگارت را برای دیگران باز گو کن نگو صورتم زرد است .بگو صورتم را با ادویه زرد کرده ام که تو زرد ببینی . من از دکتر ضیایی نه» نشنیده ام ایشان آرامش دادند .اگر از آثار تربیت مرحوم آسید مهدی همین را در ایشان سراغ داریم طوبی لکم » جمع ما جمع معنا داری است .من خواهش می کنم شاید این سالها موثر واقع نشود ولی برای آینده ،آیا اشکالی دارد سالانه یک جلسه ،یک اجلاس ، یک همایش همگانی بین تمام موسسات خیریه در کاشان تشکیل شود ، تبادل نظر کنند .اگر نارسایی در قوانین وجود دارد به نماینده پیشنهاد بدهند وایشان هم به مجلس ببرد .ویا به هیئت دولت لایحه بدهد.آیا اشکال دارد سالانه دور هم بنشینیم وتقسیم کار کنیم .یکی لباس دهد ودیگری فقط لوازم التحریر دهد .ودیگر بهداشت طبقه آسیب دیده را پیگیری نماید .از یک طرف رشد موسسات خیریه بسیار بسیار تاسف انگیز است در کشور اسف ناک است .نشان از شکاف طبقاتی بسیار عمیق است.بهر شکل ، این ضعف مدیریت است.امّا از این نظر متاسف هستم ولی از نظر دیگر خوشحال هستیم به دلیل اینکه فطرت جامعه بیدارونشان رشد عاطفی مردم شهر وکشور است .از این نظر خوشحال هستیم ولی از نظر شکاف هرگز شاد نیستیم .در پایان باز هم تسلیت عرض می کنم جناب آقای دکتر ضیایی،برادران گرامی همسر محترمه ، صبیه محترمه شما مدتی قبل یک داغ را هم تحمل کردید .آن سید اولاد پیامبر آن جوان پاک خود را از دست دادومن در آن موقع آخرین بار بود که آن مرحوم را زیارت کردم نمیدانستم بیمار است ولی آثار شکستگی در او هویدا بود ، مسیر همین است ما هرچقدر هر دقیقه وثانیه ای که بر عمر ما افزدوه می شود ، سرازیر می شویم وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ. »(68 یس)این سنت الهی است عمر بدهید می شکنیم ،کسی نیست که 80 ساله باشد وبه اندازه جوان 20 ساله قدرت داشته باشد .همه می خواهند قدرت را برگردانند. لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم»بدن دیگر این ویتامین را جذب نمی کند که ذخیره کند ،بدن قدرت قبل را ندارد .تلاش کن ولی یادت باشد که كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ »آنچه که شما به خدا می توانید ارائه کنید به خانواده آقای ضیایی، آبروی فرهنگی پدر ، دوستی بهترین خلایق خدا یعنی اهلبیت ،وخدماتی است که تا حالا تقدیم خدا به نمایندگی از خلق خدا داشتید . طُوبى‌ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ » ( 29 رعد) وصلی الله علی محمد وآل محمد  

قسمت دوم سخنان دکتر رنانی

قسمت اول سخنان دکتر رنانی

سخنان آقای سید محمد بهشتی در 27 دی 1395

، ,حسرت ,یک ,کند ,نمی ,سرمایه ,می کند ,است که ,می شود ,از این ,است ، ,وَأَنذِرهُم يَومَ الحَسرَةِ»

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها